پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

پسر من تاج سر من

بدون عنوان

پرهام هر روز خاطرات جدیدی باهات رقم میخوره تنها تویی که میتونی در اوج ناراحتی لبخند رو به من هدیه بدی رنگها و شکلهای هندسی رو کامل یاد گرفتی دارم سعی میکنم مفهوم شمردن رو به شما یاد بدم این روزها کارم زیاده خیلی وقته به وبلاگت سر نزدم طاها جون و پرهام جون اینم یه عروسک خوشگل به نام تارا جون   ...
13 اسفند 1392

بدون عنوان

پرهام جونم هفته قبل هفته خوبی برای شما نبود دکتر برات آزمایش خون نوشته بود با هم به آزمایشگاه رفتیم کلی گریه کردی الهی مامان فدات شه از اون روز به بعد هر وقت میخوام لباستو عوض کنم گریه میکنی و دوست نداری دستتو ببینی دیروز با هم رفتیم بیرون مامان کلی کار بانکی داشت تو خیابون که راه می رفتیم به من گفتی مامانی اون آقا عینک به چشمش زده بود به من لخبند زد من گفتم منظورت اینه که لبخند زد گفتی بله  حسابی از حرفت خنده ام گرفت گاهی کلمه هایی رو میگی که تعجب میکنم     ...
7 اسفند 1392
1